نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۸: افسانه شیرین مرا گوش نکردند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
افسانه شیرین مرا گوش نکردند صد تلخ چشیدم شکری نوش نکردند یک خرده گرفتند پس از نکته بسیار گشتیم فراموش و فراموش نکردند ما روزه ازین مائده بر خشک گشادیم در کاسه ما جرعه سر جوش نکردند معلوم شد از مستی ما حوصله ما دادند به حکمت می و بیهوش نکردند باید به عصا رفت چو موسی که درین راه یک چاه نکندند که خس پوش نکردند در حلقه شدم زان خط رخسار و قرینم با کوکب آن صبح بناگوش نکردند جانم به ره پردگیان سحری سوخت سویم نگهی از ته شب پوش نکردند خونابه به بو آمده بر جیب و کنارم زان سنبل خوش بوم در آغوش نکردند امروز نه رحمست که لب تشنه گذارند آن را که لبی تر ز می دوش نکردند فریاد ازین شوق که در جان «نظیری » است تا مردنش از زمزمه خاموش نکردند نظیری نیشابوری