نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۶: آخر به من آن مغ بچه هم کیش برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آخر به من آن مغ بچه هم کیش برآمد وان کافر بیگانه به من خویش برآمد نیش سیهم گرچه نمود آن صف مژگان نوشین نگهی از عقب نیش برآمد چشمش ز کمان خانه ابرو به من انداخت هر تیر که چالاکتر از کیش برآمد اقبال دو گیتی به کلاه نمدی بود دیهیم شه از خانه درویش برآمد کامی که به شمشیر و سنان دیر برآید از دیده خونین و دل ریش برآمد بر خلق نگردید گران هر که درین بزم پس از همه رفت و ز همه پیش برآمد دیدیم ز سر تا قدمش حسن و شمایل لیک از همه خوبیش وفا بیش برآمد دادیم به جان منصب هم رازی جانان دل نیز دوروی و غرض اندیش برآمد سامان نشد از سعی خرد کار «نظیری » دیوانه شد و از خود و از خویش برآمد نظیری نیشابوری