نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۳: کسی که تشنه وصل است با کوثر نمی سازد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسی که تشنه وصل است با کوثر نمی سازد به آب خضر اگر عاشق رسد لب تر نمی سازد کله بخشی و سربازی شراب عشق می آرد سری کاین نشئه گرمش ساخت با افسر نمی سازد به شیدایی مزن طعنم که هست از آب و خاکی دل که طفلش غیر حرف عاشقی از بر نمی سازد عجب گر آسمان سامان تواند داد کارم را چو طالع از کسی برگشت با اختر نمی سازد کدامین شعله روشن می کند امشب سرایم را که موری را نمی بینم که بال و پر نمی سازد اگر بیگانه گر محرم دلش می سوزد از دردم کسی سویم نمی بیند که چشمی تر نمی سازد ز روز وصل در رشکم ز شام هجر در افغان دل دیوانه ای دارم که با دلبر نمی سازد ره غیرت خطرناکست پنهانش تماشا کن در آن وادی که عشق اوست با تن سر نمی سازد برای امتحان، آرد چه مانی را چه آزر را اگر خود می شود پتگر ز خود بهتر نمی سازد همان عشقست بر خود چیره چندین داستان ورنه کسی بر معنی یک حرف صد دفتر نمی سازد ندانم حال شب های «نظیری » اینقدر دانم که جز بالین نمی گرداند و بستر نمی سازد نظیری نیشابوری