نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۴: ز نگهت سحری شوق یار می خیزد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز نگهت سحری شوق یار می خیزد جنون ز سایه ابر بهار می خیزد به روی یار نگه، رشحه بیز می افتد ز زلف یار شکن قطره بار می خیزد سحاب دلشده در کوهسار می گردد غزال شیفته از مرغزار می خیزد به دستگیری عشاق ناتوان احوال ز زیر هر شجری صد نگار می خیزد تنی که رفت ز پا بر عذار می غلطد سری که رفت ز دوش از کنار می خیزد نه از وصال ملولان ملول می گیرد نه از فراق حریفان خمار می خیزد سماع رندی و گلگشت لذتی دارد که پادشه ز سر اعتبار می خیزد همین که طایر فرصت رسید صیدش کن که صیدافکنش از هر کنار می خیزد همین که قسمت خود یافتی غنیمت دان که از کمین گه شیران شکار می خیزد درین هوا در خلوت حکیم نگشاید که هوش می رود و اختیار می خیزد جهان خوش است «نظیری » قلم به جلوه درآر که گلشکر ز سر نوک خار می خیزد نظیری نیشابوری