نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۸: داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داند اخلاص مرا وز حال من آگاه نیست در دلش ره دارم و بر آستانم راه نیست بخت با ما سرکش است و مدعا با ما به جنگ کهربای شوق ما را جذبه یک کاه نیست فصل ها شد در تباهی، برنیامد عمر ما کشتی ما را سفر از سیر سال و ماه نیست شست دل صد ره گشودم بر هدف کاری نکرد گوییا پیکان و پر با این خدنگ آه نیست خاطر دوران ز کین دوستان در عهد تو آن چنان پر شد که دل ها را به دل ها راه نیست عرض حال جمله ره دارد به خلوتگاه رب جز دعای من که او مقبول این درگاه نیست پیش از ین در جان سپاری ها از آن لب قسمتم حرف تلخی بود اکنون گاه هست و گاه نیست جستجوی وصل با این زندگی بی طاقتی است ذوقی از پرواز با این رشته کوتاه نیست گر «نظیری » شکوه از بی مهریت دارد مرنج عیب صاحب را که پوشد بنده، دولتخواه نیست نظیری نیشابوری