نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۰: گه تجلی مانع است و گاه هجران حایل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گه تجلی مانع است و گاه هجران حایل است حیرت اندر حیرتست و مشکل اندر مشکل است بی نهایت از بر ما بود تا مقصد مقام منزل کونین طی کردیم و اول منزل است زخم ما بی طالعان پیدا و پنهان دست و تیغ بخت مقتولی که چشمش بر جمال قاتل است از نم فیضی که با این مشت خاک آمیختند حاملان عرش را بار امانت در گل است عقده ما را رسول و نامه نتواند گشود بعد ظاهربین به چشم و دوری ما در دل است بام و در پر جلوه حسن است اهل حال را هر که صورت دوست می دارد ز معنی غافل است سینه ای بخراش و در وی دانه اشکی فشان این که شوری خاک و ریزی تخم را بی حاصل است از حدیث سود و سودا می رمم دیوانه وار حرف لیلی گوی تا دانی که مجنون عاقل است از کرم شاید دری بر روی مسکین واکنند بیشتر شب ها درین درگه «نظیری » سایل است نظیری نیشابوری