نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۶: چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان ز خانه برون رفتنم به دل ننگ است که آستانه بیابان و گام فرسنگ است به جان در تن مفلوج گشته می مانم که در برآمدنم رنج و ماندنم ننگ است رگ روان بگدازد چو گریه گرم شود شراره در دل فولاد و قطره در سنگ است به دامن دل پاک تو داغ تو نرسد ز بس گریسته ام خون دیده بی رنگ است دلم ز صورت کارم غریق اندوهست که عکس طلعت زنگی بر آینه زنگ است به گردش مه و خورشید طعنه ها دارم به بخت خویش زیانکاره بر سر جنگ است غریب نقش خیالی بر آب زد دیده بجز خدای که داند که این چه نیرنگ است نوا به گوشت اگر مختلف رسد چه عجب که یک ترانه ما در هزار آهنگ است سخن به ذوق بود در مذاق بنشیند به صفحه کلک «نظیری » چو زخمه بر چنگ است نظیری نیشابوری