نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۰: هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکه نوشید می شوق تو نسیانش نیست وان که محو تو شد اندیشه حرمانش نیست دل به حسن تو مقید شد و جاوید بماند که ز فکر تو برون آمدنش آسانش نیست تا به کی فکر توان کرد و سخن تازه نوشت قصه شوق حدیثی است که پایانش نیست هیچ کس نامه سربسته ما فهم نکرد نه همین خاتمه اش نیست که عنوانش نیست سبب از عقل مپرسید که غمنامه ما درس عشق است که از علم دبستانش نیست از دلم ره به دلت عشق نمودست و خوشم که به آن خانه دری هست که دربانش نیست راه دیگر به سوی کعبه اعرابی هست که غم از سرزنش خار مغیلانش نیست خاطر غیب نمای تو مگر جام جم است که رخ حال من از آینه پنهانش نیست سایه نامه تو بال هما می داند هدهد ما که سر تاج سلیمانش نیست مرد تاجر که ز غربت به وطن می آید تحفه یی خوب تر از نامه اخوانش نیست چون قلم گریه شادی کنم از نامه دوست که بجز از دل خندان مژه گریانش نیست بس که از دقت فهم تو «نظیری » بگداخت نکته یی نیست که آمیخته با جانش نیست نظیری نیشابوری