نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۹۱: جز محبت، هرچه بردم سود در محشر نداشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جز محبت، هرچه بردم سود در محشر نداشت دین و دانش عرض کردم کس به چیزی برنداشت هر عمل را اجر سنجیدند در میزان حشر قیمت چشم پرآبم چشمه کوثر نداشت از دلم در عشق سوزی ماند و از جان شعله یی هیزمی را کاتش ما سوخت خاکستر نداشت در دل او درد ما از ناله تأثیری نکرد برد مرغی نامه ما را که بال و پر نداشت شکر کز غم مردم و پیشت نگشتم شرمسار حال خود هرچند می گفتم دلت باور نداشت کاتب اعمال چون اجر فراقم را نوشت جز رقم بر وصل دادن چاره دیگر نداشت از دل پردرد جانم را «نظیری » ریش کرد کم دچارم شد که جیبی تا به دامن تر نداشت نظیری نیشابوری