نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۶۳: سحر منادی بلبل به گلستان دریاب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سحر منادی بلبل به گلستان دریاب صلای صحبت گل می زند زمان دریاب هر آن دقیقه که دریافتی ز عمر از تست که می شود نفس رفته را ضمان دریاب تو را فریضه بود رفتنی به خانه دوست درون اگر نگذارند آستان دریاب هزار واقعه با روزگارم افتادست به یک کرشمه لطفم اگر توان دریاب نظاره گل دهر از وداع یاد دهد ببین بهار وی و معنی خزان دریاب هنوز بوی دلی بر مشام می آید دمی که آتشم افتد به خانمان دریاب ته پیاله چو بر خاک تشنگان ریزی مرا که سوخته یی مغز استخوان دریاب مباد زخم تو جز من به دیگران آید گهی که تیر جفا می کشی نشان دریاب مکش ملال «نظیری » که جسم و جان کاهست زلال جام کش و عمر جاودان دریاب نظیری نیشابوری