نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۳۵: پروانه ایم و شعله بود آشیان ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پروانه ایم و شعله بود آشیان ما آب از شرار اشک خورد گلستان ما موریم و در گذار شکر اوفتاده ایم در راه پایمال شود کاروان ما تا با نصیب ساخته اند از حلاوتی همچون رطب شکافته اند استخوان ما زه در گلوی ما کند از کینه روزگار بیند اگر درست تن چون کمان ما خورشید عمر بر سر دیوار و خفته ایم فریاد از درازی خواب گران ما صد موج را ز رفتن خود مضطرب کند موجی که بر کنار رود از میان ما بس در دماغ همنفسان مغز سوختیم در دیده خواب تلخ کند داستان ما در پیری از هزار جوان زنده دل تریم صد نوبهار رشک برد بر خزان ما ذوقی که جا به وادی مجنون گرفته بود امروز معتکف شده بر آستان ما در حیرتم که غنچه به بلبل چگونه گفت رازی که باد هم نشیند از زبان ما بنیاد ما خرابی ما استوار کرد گویی که سود ماست «نظیری » زیان ما نظیری نیشابوری