نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۳: در پرده ره ندادند وقت سخن صبا را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در پرده ره ندادند وقت سخن صبا را من نیک می شناسم پیغام آشنا را عیش دیار غربت چون برق در گذار است نتوان به قید کردن ذوق گریزپا را وجد و سماع صوفی، خالی از آن مقام است چیزی به یار ماند، آن آهو خطا را از خرده یی که دارد گل در قبا نگنجد جایی که هست ذوقی می گردد آشکارا با فقر و تنگدستی شوم است عجب و مستی در کشور غیوران نخوت کشد گدا را بر قدر قابلیت دادند هرچه دادند حق راست بر تو حجت تهمت منه قضا را از مرغزار عقبی یا سبزه زار دنیا تا دانم از کجایی، حرفی بگو خدا را انصاف و مهربانی، عهد از جهان برانداخت شد راستی خوش آمد، شد دوستی مدارا با شاه عشق بازان آخر کسی بگوید بی آب و دانه کشتی مرغان خوش نوا را از کاهش محبان بر قدر خود فزایند با این خسیس مردم، یاری مگیر یارا خوش فطرتی «نظیری » حل دقیق خود کن حاصل ز کار مردم بانگی است آسیا را نظیری نیشابوری