نظیری نیشابوری
غزل ها
شمارهٔ ۱: اذا ماشئت ان تحیی حیوة حلوة المحیا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اذا ماشئت ان تحیی حیوة حلوة المحیا به رسوایی برآور سر ز مستوری برون نه پا حدیث حسن و مشتاقی درون پرده پنهان بود برآمد شوق از خلوت نهاد این راز بر صحرا ز خط و خال رخسارش قضا شکل نمود اول قلم برداشت هر ذره ورق پر گشت از انشا در آن گلشن هوا بودم که مستی زاد از نرگس در آن مجلس صفا بودم که عشق از حسن شد پیدا به زحمت اتصال افتد، چو پیوندی برید از هم به فرصت قطره دریا می شود، چون قطره شد دریا کجا ناز و نیاز عاشق و معشوق کم گردد ز حاجت حسن مستغنی و ما محتاج استغنا شراب و شاهد و میخانه و ساقی همه دل کش به این خمار بی پروا سری داریم و صد سودا تقاضا بر تقاضا می رسد زان سوی دل هر دم زمانی نیستم خالی فغان زین شوق کارافزا اگر نالم ز حرمان رخ مگردان حسبة لله قیاس وصل و محرومی گلستانست و نابینا درون بیت احزان پیر نابینا چه می داند که شهری بر سر سودای یوسف می کند غوغا «نظیری » گر طمع داری که مقبول جهان باشی فلا تحسد و لاتبخل و لاتحرص علی الدنیا نظیری نیشابوری