فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۷۰: منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منم و سر ارادت چو سگان بر آستانی بجبین ز مهر داغی برخ از وفا نشانی بهزار جان شیرین بدلست و عمر سرمد نفسی که خوش برآید به وصال نوجوانی بگشا کمند مشگین که بگوشه های ابرو همه را شکار کردی باشارت کمانی دل من درین نشیمن نشکفت و گشت محزون که نگفتم از غم خود سخنی بهمزبانی چه حریف خانه سوزی گه جلوه ی ملاحت که بسوخت برق حسنت دل و دیده جهانی نکشیده سبزه بر گل بجمال فتنه بودی چکنم کنون که از نو شده یی بلای جانی سخن من و تو آخر همه جا فسانه گردد که فلان شدست مجنون ز محبت فلانی تو که ناز می فروشی بنیاز دردمندان نظری بحال ما کن که نمی کنی زیانی ز ریاض دهر کم جو گل آرزو که هرگز نشکفت این گلستان بمراد باغبانی ببر ای حریف صحبت خبری بپیر خلوت که اسیر شد فغانی بکمند نوجوانی فغانی شیرازی