فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۵: نشستی با شراب و رود تا در خونم افگندی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نشستی با شراب و رود تا در خونم افگندی بشو دست از وجود من که در جیحونم افگندی ز بزم خود چو موج آب و همچون شعله از آتش به یک جام لبالب شمع من بیرونم افگندی همانساعت بعقل و دانش خود خنده ها کردم که نقل زعفرانی در می گلگونم افگندی هنوزت سبزه از گلبرگ و مشک از لاله پیدا نیست بزنجیر جنون بی نسخه ی افسونم افگندی نه در مکتب خطی نی در چمن مشقی زدی هرگز هزاران رخنه در هر نکته ی موزونم افگندی گهی در بیستونم کشته ی سنگ بلا کردی گهی لیلی شدی در وادی مجنونم افگندی نمی گفتی که تا هستی و باشی با تو خواهم بود دگر بار از نظر ای مونس جان چونم افگندی چه کردم ای قضا آخر که از سر منزل عنقا چو مور خسته در ویرانه ی گردونم افگندی فغانی بس گلو سوزست معنیهای شیرینت مگو چیزی که آتش در دل محزونم افگندی فغانی شیرازی