فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۲: تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا کی نشان خویش بظلمت فرو بری یکرنگ عشق باش که نامی برآوری آیینه پاک دار چه حاجت بجام جم اکنون که دست داد صفای قلندری آب حیات نیز نماند عزیز من می نوش و محو ساز خیال سکندری آب و هوای میکده خون لعل می کند آنجا بباد ده ورق کیمیا گری پروانه وار کشته ی آن بزم دلکشم کش میل نقل و باده بدام آورد پری بس مرغ دل کباب شود تا تو یکزمان در سایه ی گلی بنشینی و می خوری باید متاع خوب نه بازار گرم از آنک دایم به یک هوا نبود طبع مشتری جایی که سر طور مسلم نداشتند نادان چگونه پیش برد سحر سامری افروختی چراغ فغانی بیک نظر آری همین بود صفت ذره پروری فغانی شیرازی