فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۱: چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده می آیی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه شد کز صحبت یاران چنین رنجیده می آیی ز گلزاری که می رفتی گلی ناچیده می آیی گلت از غیرت آه کدامین تشنه می جوشد که در آب و عرق زینگونه تر گردیده می آیی کسی باید که بیند یک نظر شکل پر آشوبت چنان شاهانه چون تاج و کمر بخشیده می آیی نمی گویم که رحمی بر فغان و گریه ی من کن تو کز ناز و جفا بر دیگران خندیده می آیی چه افسونت چنین دیوانه وش دارد نمی دانم که هر جا می روی یک دم نیارامیده می آیی براهت هر قدم چشم و دلی در خاک و خون مانده تو بیباکانه دامن از زمین درچیده می آیی جگر سوزد کجا گفت فغانی بشنوی چون تو نوای بلبل و آواز نی نشنیده می آیی فغانی شیرازی