فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۵۰: بتو حال خود چه گویم که تو خود شنیده باشی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بتو حال خود چه گویم که تو خود شنیده باشی غم دل عیان نسازم که بدان رسیده باشی چکند کسی که عمری بغزال نیم خوابت چو نر فگنده باشد ز برش رمیده باشی برهت فتاده بیخود چه خوش آنکه بیگمانی بسرم رسیده ناگاه و عنان کشیده باشی چه فراغ بیند آندل که تو جلوه گاه سازی چه حجاب ماند آن را که تو نور دیده باشی غم ناامیدی من مگر آن نفس بدانی که برون روی ز باغی و گلی نچیده باشی بخط بنفشه فامش نظر آن زمان کن ایدل که دعای صبحگاهی برخش دمیده باشی بوصال سرو قدش نرسی مگر زمانی که درین چمن فغانی چو الف جریده باشی فغانی شیرازی