فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴۵: شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب چو شاخ ارغوان یکتا قبا می آمدی آن چنان پر حال و رنگین از کجا می آمدی هر طرف افتان و خیزان بودی و من منتظر جان من می سوختی ای شمع تا می آمدی خود که بود آن صید وحشی کانچنان بیگانه وار می شد از پیش و تو بیخود از قفا می آمدی خلق را سوی خدا دست از تو وین مشکل که تو ابروان پر چین بمحراب دعا می آمدی داشتی میل می و معشوق و عاشق ناتوان درد ما را بود و تو بهر دوا می آمدی خواب در چشمم نیامد از خیالت تا بروز این چنین تا بر سر عهد وفا می آمدی آه از آن شبها فغانی کز هوای گلرخی همچو آتش بر سر راه صبا می آمدی فغانی شیرازی