فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۲۸: چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند بسینه از هوس داغ جنون نهد کسی سر بکسی نمی نهی دل بتو چون نهد کسی عاقبت از برای تو همچو سپند سوختم چند بنای عشق بر سحر و فسون نهد کسی شحنه ی مست نیمشب گر کشدم روا بود کز چه ز بزم این چنین پای برون نهد کسی بهر مراد یکدمه این همه جور می کشم سر بهزار آفت از همت دون نهد کسی فال زدم که از لبت کشته شوم به یک نفس هم ز لب تو این سخن به که شکون نهد کسی رفت فغانی و همه سنگ رقیبش از پیست شاید اگر از این ستم سر بجنون نهد کسی فغانی شیرازی