فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱۸: منمای سوار گردی بعنان تو روانه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
منمای سوار گردی بعنان تو روانه نروم ز پیش راهت بجفای تازیانه در خرگهت ندانم ز چه گشته ارغوانی مگر آنکه دادخواهی زده سر بر آستانه شب هجر بیتو وحشت بودم ز سایه ی خود سزد ار چراغ روشن نکنم بکنج خانه منم آنکه نخل عیشم ز بتان نبست صورت نه به آه پر شراره نه به اشک دانه دانه بمحبت تو جمعی شده گرم خون، ولیکن من داغدار سوزم بستم درین میانه غم هر کسی که دیدم به ترانه یی بسر شد بجز از غم دل من که فزون شد از ترانه من زخم خورده جایی نگذشتم ای فغانی که چو سایه سیل خونی نشد از پیم روانه فغانی شیرازی