فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۰۹: نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظاره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه خیال عنچه بندم نه بگل کنم نظاره که مرا دلی فگار و جگریست پاره پاره من و آفتاب رویت که به خلوت سعادت شرفیست عالمی را ز طلوع آن ستاره بخدا که در دل من رقم دویی نگنجد تو بیا که من ز غیرت کنم از میان کناره بجراحت دل من که نمک زدی حذر کن که مباد ز آتش آن بگلت رسد شراره تو بگشت باغ و گلها بکرشمه ی تو حیران چه رود بجان مردم که برون روی سواره نکشم سر از جفایت اگرم بتیغ پرسی ز تو هر چه بر من آید بکشم هزار باره چکنم اگر نسازم بجفای خار هجران چو ز آب دیده ی من ندمد گلی چه چاره همه برگ نا امیدی ز بهار عمر چیدم که بکام من نگردد فلک ستیزه کاره ز فسانه ی فغانی دل کوه رخنه گردد نفس نیازمندان گذرد ز سنگ خاره فغانی شیرازی