فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷۰: مه من چند یار ارجمندان می توان بودن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مه من چند یار ارجمندان می توان بودن دمی هم بر مراد دردمندان می توان بودن بروی بلبلی گر بشکفد گل می کند کاری چه شد باری بر روی خار خندان می توان بودن ز محبوبان سیم اندام خوش باشد زبان نرمی وگرنه خود بدل سختی چو سندان می توان بودن شرابی گر نمی بخشی بگفت تلخ خرسندم نه هر وقتی حریف آبدندان می توان بودن پسند خاطر خوبی نگشتم گرچه جان دادم عجب گر با چنین مشکل پسندان می توان بودن چه جای عقل و صبر و هوش اگر اینست رعنایی فدای راه این بالا بلندان می توان بودن مصاحب نیستی بگذر فغانی از می و مجلس برون در طفیل تیغ بندان می توان بودن فغانی شیرازی