فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵۳: چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا کردن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه باشد عاشقی خود را بغمها مبتلا کردن بصد خون جگر بیگانه یی را آشنا کردن چه حاصل زینهمه افسانه ی مهر و وفا یا رب چو نتوان در دل سنگین او یکذره جا کردن ز گرد راه خوبان میفشاندم دامن تقوی چه دانستم که روزی خواهم آن را توتیا کردن اگر صد سال افتم چون گدایان بر سر راهش هم آن دشنام خواهد داد و من خواهم دعا کردن من و دردی بروی درد و داغی بر سر داغی که بی دردی بود در عشق تدبیر دوا کردن بجای قطره گوهر در کنارم ریختی دیده اگر ممکن شدی از گریه تغییر قضا کردن فغانی کمترین بازیست در عشق نکو رویان جفا از بیوفایان دیدن و نامش وفا کردن فغانی شیرازی