فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۸: گرچه طور رندی و بدنامی از حد می برم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گرچه طور رندی و بدنامی از حد می برم کافرم گرشمه یی از حال خود بد می برم هر زمان سنگ جفایی بر سفالم می خورد کوه کوه درد زین طاق زبرجد می برم هیچ کس آگه نشد از آتش پنهان من می روم زین خاکدان وین داغ با خود می برم نیش می گردد اگر بر نوش می بندم امید نی شود گر دست نزدیک تبر زد می برم من که می خواهم که با معشوق مجلس می خورم سیم و زر سهلست گر سر نیز باید می برم آب حیوان در دهان می آیدم از عین لطف بر زبان چون نام آن سرو سهی قد می برم محو بادا هستیم در سایه ی آن آفتاب کز فروغ صحبتش عمر مخلد می برم گرچه نونو درد می بینم ز زخم تیغ عشق از علاجش هر زمان درد مجدد می برم از برای آنکه همت بر غزالی بسته ام چون فغانی صد ستم از دست هر دد می برم فغانی شیرازی