فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۴: چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چندانکه رفته ام بچمن گل ندیده ام فیض بهار و منفعت مل ندیده ام زان عاشقان نیم که بدانم وفای گل من غیر نامرادی بلبل ندیده ام چندانکه سوختیم نگاهی نکرد و رفت ترکی بدین غرور و تجمل ندیده ام بسیار کرده ام بسوی نازکان نگاه زینسان میان و حلقه ی کاکل ندیده ام بردی دلم ز دست و نگفتی ترا چه شد هرگز چنین فریب و تغافل ندیده ام تا چند بگسلی و نپیوندی، این چه خوست یک عادت ترا بتسلسل ندیده ام از حد مبر بهانه که این یکزمان وصل بی وعده ی دروغ و تعلل ندیده ام گستاخ چون کنم دل خود کام را بتو در دل چو از تو صبر و تحمل ندیده ام فکر دگر نماند فغانی بباز جان عاشق بدین خیال و تأمل ندیده ام فغانی شیرازی