فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۱۰: خوش آن مستی که چون بر آستان او جبین مالم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خوش آن مستی که چون بر آستان او جبین مالم گهی خاک رهش بوسم گهی رخ بر زمین مالم درون پر درد و لب پر خنده این حالت بدان ماند که خون دل خورم پنهان و لب برانگبین مالم مسلمانی توهم، ای تند خو رحمی نما تا کی رخ از بهر شفاعت در ره مردان دین مالم برای آنکه در دل تازه ماند زخم پیکانش ز شوق بوی زلفش بر جراحت مشک چین مالم ز طرف کوی او از پای ننشینم مگر آندم که بر پای سگانش دیده ی مردم نشین مالم شدم فرسوده از درد و هنوزم این هوس در سر که دست نازک آن گل بگیرم بر جبین مالم اگر زانشاخ گل صد خار در چشمم خلد خوشتر که در بستان روم رخ بر نهال یاسمین مالم خیال گوهر لعلت کشم در رشته ی فکرت که بهر روشنی در چشم عقل خرده بین مالم خیالست اینکه می گوید فغانی از سر مستی که چشم خونفشان بر دامن آن نازنین مالم فغانی شیرازی