فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۱: محروم باد چشم من از گلشن وصال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
محروم باد چشم من از گلشن وصال گر بگذرد بهار و گلم بیتو در خیال گل پنج روزه ییست ولی نخل حسن تو پیوسته در برست زهی حسن بیزوال دلتنگم از هوای تو ای گل بغایتی کز نکهت نسیم سحر گیردم ملال در بوستان ز حیرت نخل بلند تو آگه نمی شوم که گلی هست بر نهال آشفته ی جمال تو هرگز چو بلبلی ننشسته در حضور گلی با فراغ بال آتش در آب چشمه ی خورشید میزند گلهای سایه پرورت از باده ی زلال جانها سپند خامه ی نقاش حسن تو کز مشک سوده بر ورق گل نهاده خال ای عندلیب، ناله ز بیداد گل مکن چون دم زدی ز مهر و وفا از جفا منال جانسوز و دلفروز فغانی درین چمن شاخ گلیست جلوه کنان در قبای آل فغانی شیرازی