فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۴: آتشم در جان و در دل حسرت جامست و بس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آتشم در جان و در دل حسرت جامست و بس حاصل عمرم همین اندیشه ی خامست و بس جام یاقوت و شراب لعل خاصان را رسد بی نوایان را نظر بر رحمت عامست و بس صد سخن در ضمن هر یک نکته ی شیرین اوست اضطراب دل نه از شادی پیغماست و بس نشأه ی خاصیست در هر برگ این عشرتسرا غیر پندارد که مستی در می و جامست و بس پی بمقصد بر که نبود بی مسمی هیچ اسم اینکه می گویند عنقایی همین نامست و بس از زبان راست قولی، نکته یی کردم سؤال گفت دم درکش که خاموشی سرانجامست و بس درد می باید فغانی نه همین درس و دعا ورد عاشق آه صبح و گریه شامست و بس فغانی شیرازی