فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۴: باز این دل دیوانه را افتاده سودای دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز این دل دیوانه را افتاده سودای دگر وز ناله در هر کشوری افگنده غوغای دگر از شمع دولتخانه یی سوزم بهر کاشانه یی هر لحظه چون پروانه یی در آتشم جای دگر شد جان غم پرورد من دور از مه شبگرد من بهر علاج درد من باید مسیحای دگر نی تاب من در گلشنی نی طاقتم در مسکنی سوزم بکنج گلخنی هر دم ز سودای دگر از لاله سرپیچیده ام دامن چو گل در چیده ام زان رو که جایی دیده ام رخسار زیبای دگر با سرو خود پیوسته ام وز بار طوبی رسته ام چون غنچه دل در بسته ام بر نخل بالای دگر جان فغانی در قفس می سوزد از داغ هوس وز ناله ی او هر نفس شوری بمأوای دگر فغانی شیرازی