فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۲: از بیم جان گویم که دل دارد دلارایی دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بیم جان گویم که دل دارد دلارایی دگر من جای دیگر در بلا مسکین دلم جایی دگر در جستجوی دلبری گویم سخن از هر دری روی سخن با دیگری در سر تمنایی دگر از گلستان کوی او دورم ز بیم خوی او دارم خیال روی او هر دم بمأوایی دگر هر دم ز آه متصل آشفته حال و تنگدل زان آهوی مشگین خجل گردم به صحرایی دگر هر چند می بندم دهان در کویش از آه و فغان بی اختیار و ناگهان افتاده غوغایی دگر چون گریه را پنهان کنم کز دیده ی تر دامنم اتا دیده بر هم می زنم سر کرده دریایی دگر عشق فغانی گر بسی ماند نهان بر هر کسی زان به که گوید هر خسی آنجاست رسوایی دگر فغانی شیرازی