فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۵: نسوزیم که گل این چراغ می ماند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نسوزیم که گل این چراغ می ماند غبار می رود از پیش و داغ می ماند چو از قبای خودم نکهتی نمی بخشی مگو که این سخنم در دماغ می ماند زهی صفای بناگوش و قطره های عرق که هر یکی بدر شبچراغ می ماند چمن شکفت عجب دارم از مهندس شهر که صوفیانه بکنج فراغ می ماند فسانه ی تر احباب و قول باطل خصم بجلوه کردن سیمرغ و زاغ می ماند خوش آن حریف که چون سر نهد بپای قدح ز باده اش قدری در ایاغ می ماند چنان شدست فغانی ز بوی باده و گل که شب بیاد تو در کنج باغ می ماند فغانی شیرازی