فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۹: زبان بوصف جمال تو بر نمی آید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زبان بوصف جمال تو بر نمی آید که خوبی تو بتقریر در نمی آید هزار صورت اگر می کشد مصور صنع یکی ز شکل تو مطبوع تر نمی آید چه وصف جلوه ی گلهای ناشکفته کنم چو غیر حسن توام در نظر نمی آید بر آن سرم که بسر وقت کشتنم آیی دریغ و درد که عمرم بسر نمی آید که می رود بتماشای آن خجسته جمال که از نظاره ی او بیخبر نمی آید ز آب دیده ی حیران خویش در عجبم که بی نشانه ی خون جگر نمی آید نشان او ز که پرسد فغانی حیران که هر که رفت بکویش دگر نمی آید فغانی شیرازی