فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۳: در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در تن سوخته چندانکه نفس می گنجد جان بیاد تو درین تنگ قفس می گنجد در دل تنگ من ای شمع سراپرده ی جان جز خیال تو مپندار که کس می گنجد گلشن عیش مرا تنگ چنان ساخت قضا که در آنجا نه هوا و نه هوس می گنجد نکنم در چمن کوی تو یاد گل و سرو که در آن باغ نه خاشاک و نه خس می گنجد گل گل از آه من آن غنچه ی سیراب شکفت ای دل خسته فسون خوان که نفس می گنجد برو ای زاهد افسرده که در صحبت شمع غیر پروانه کجا ذکر مگس می گنجد چون فغانی نیم از یاد تو غافل نفسی تا زبان در دهنم همچو جرس می گنجد فغانی شیرازی