فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۵۱: دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل سوزان من از نکهت نوروز نگشاید فغان کاین غنچه را جز ناله ی جانسوز نگشاید همه درهای عرت باز و من در کنج تنهایی در من کی گشاید بخت اگر امروز نگشاید چنان شد بسته بر رویم در این کاخ فیروزه که از بخت بلند و طالع فیروز نگشاید جهان در دیده ی مجنون سیه شد آه اگر لیلی نقاب زلف از روی جهان افروز نگشاید ز پیکان غمت دردی گره شد در دل تنگم که آن را تا ابد صد ناوک دلدوز نگشاید شدم در چنگ حرمان تو از قید خرد فارغ کسی دام از برای صید دست آموز نگشاید شبی در خواب اگر بیند فغانی روز تنهایی از آن خواب پریشان دیده را تا روز نگشاید فغانی شیرازی