فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۷: بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که ساقی ما بی نقاب جلوه نمود ببین در آینه ی جام چهره ی مقصود سزد که پیر خرابات جرم ما بخشد به آب چشم صراحی و سوز سینه ی عود ز هر دری که درآید همای دولت عشق نشان بخت بلندست و طالع مسعود دلی که بی خبر از اصل جوهر نظرست اگر در آینه ی جان کند نظاره چه سود تو آن گلی که جهانی درین چمن هر دم نسیم لطف تو می آرد از عدم به وجود ازین شراب که لعلت بمی پرستان داد بیکدو ساغر دیگر نهند سر بسجود خوش آنکه مست بخاک درت سپارم جان نهاده در قدمت چهره ی غبارآلود ز خیل فتنه چو خیزد غزال مشکینی شکار غمزه ی صید افگن تو خواهد بود فغانی از نظر یار همچو نرگس مست شبی نرفت که بی ساغر طرب نغنود فغانی شیرازی