فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۵: معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم گیرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معلم چون به تعلیم خط از دستش قلم گیرد خط او بیند و تعلیم از آن مشگین رقم گیرد ستم گویند هر کس از معلم یاد می گیرد معلم آید و زان شوخ تعلیم ستم گیرد چنین افسانه ی خوش که دل گفت از دهان او خضر گر بشنود از غیرتش خواب عدم گیرد کشم سر در گریبان هر سحر بی آن گل خندان مبادا آه سردم در چراغ صبحدم گیرد ازین سوزی که دارد پیر کنعان در غم یوسف سزد کز گوشه بیت الحزن آتش علم گیرد اگر من سوختم بادا چراغ حسن او روشن قضا پروانه یی از مطلع انوار کم گیرد فغانی در حریم کویت آمد با دل سوزان چه سگ باشد که بی داغ تو خود را محترم گیرد فغانی شیرازی