فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۴۲: غباری کان گل از دامن بوقت رفتن افشاند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غباری کان گل از دامن بوقت رفتن افشاند بمیرم تا صبا همچون عبیرش بر من افشاند کسی همچون صبا در گلشن کوی تو ره یابد که یکباره ز گرد هستی خود دامن افشاند از آن رو شعله ی شوق توام افزون شود هر دم که چشم خون فشان بر آتش من روغن افشاند پس از من بلبلی پیدا شود در پای هر گلبن صبا خاکسترم را چون بطرف گلشن افشاند فغانی می رود افتان و خیزان بر سر راهی که جان خود به پای رخش آن صید افگن افشاند فغانی شیرازی