فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۴: روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساختند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روز گلگشتست و یاران برگ عشرت ساختند گلرخان رفتند و در گلزار صحبت ساختند کار افتادست عاشق را که در صحرا و باغ دلبران هر روز مجلس را بنوبت ساختند گوشه ی بستان خوشست اکنون که محبوبان مست هر یکی پای گلی جستند و خلوت ساختند وقت آن آمد که در عالم به دست آید گلی بینوایان بسکه با خار ندامت ساختند آه از این بستان که تا برگ از درخت آمد برون از برای رفتنش صد گونه علت ساختند قصر یاقوتست پنداری درخت ارغوان کز برای عشرت اهل مروت ساختند دوست دارم طور میخواران که گر دشمن رسد در زمانش مست از جام محبت ساختند گرچه مستم چشم بر لطف ازل دارم هنوز زانکه حاضر بوده ام آن دم که جنت ساختند باده پنهان کن فغانی تا نگیرد نام بد کیمیایی کان بصد تدبیر و حیلت ساختند فغانی شیرازی