فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۱۷: دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوشم چراغ دیده به صد نور و تاب بود در سر شراب و در نظرم آفتاب بود تا روز در مشاهده ی شمع روی دوست می سوختم چرا که نه هنگام خواب بود بزمی به از هزار پریخانه ی چگل دل در میان به صورت و معنی خراب بود من در میانه سوخته چون دانه ی سپند وز هر کرانه کار حسود اضطراب بود با آه و ناله گرچه سرآمد زمان وصل از نقد عمرم آن دو نفس در حساب بود از غایت حیا نتوانست دیدنش هم شرم روی او برخ او حجاب بود تسبیح صوفیان گرو نقل و باده شد تسبیح را چه قدر سخن در کتاب بود از زهر چشم و تیغ زبانش خبر نبود دیوانه یی که بر سر آتش کباب بود ساقی ز آه گرم فغانی مرو بتاب او را چه اختیار گناه شراب بود فغانی شیرازی