فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۰: تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا رخت را سبزه در گلبرگ تر پنهان بود از تماشا سیر نتوان شد مگر پنهان بود باز وقت آمد که هر کس با حریف سرو قد در میان لاله و گل تا کمر پنهان بود خوش بود با لاله رویان باده در لبهای جو خاصه آن ساعت که خورشید از نظر پنهان بود دیده را حالا ز جام باده آبی می دهم گرچه داغ بیشمارم در جگر پنهان بود بلبل شیدا نمی داند که در این دامگاه زیر هر برگ گلی صد نیشتر پنهان بود عیش من تلخست ورنه عالم از شهدست پر بلکه در هر گوشه صد تنگ شکر پنهان بود در گل و نسیرین نیابی بلکه در خورشید و ماه آنچه در هر ذره ی این خاک در پنهان بود زود بگذر زین نگارستان که زیر هر دری صد هزاران نازکی در یکدگر پنهان بود باغ فردوسست آن یا طرفه جای دلکشست زانکه صد شاخ گل اندر هر شجر پنهان بود زار می سوزد فغانی گرچه پیدا نیست داغ برق آه دردمندان را اثر پنهان بود فغانی شیرازی