فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۲: آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنکه بهر دیگران در زلف چین می افگند چون رسد نزدیک من چین در جبین می افگند دیده ام جایی پریرویی که پیش تخت او گر سلیمان می رسد حالی نگین می افگند گر سوار اینست و جولان این باندک ترکتاز خسروان را بیخود از بالای زین می افگند هر کجا یک دل بتیر غمزه می سازد نشان صد کماندارش پیاپی در کمین می افگند دام صد مرغ دلست آندم که زرین بهله را می کشد در دست و چین در آستین می افگند می کشد سر بر فلک چون سرو ز استغنای عشق هر کجا تخم محبت بر زمین می افگند در چمن چون می فشاند آستین را در سماع لرزه بر اندام سرو و یاسمین می افگند صاحب دولت نمی داند که دهقان وقت کار دامن دولت به دست خوشه چین می افگند دور از آن دندان و لب از می فغانی توبه کرد آرزو چندی بشیر و انگبین می افگند فغانی شیرازی