فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۶: دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمبدم در عاشقی دل را زیانی می شود هر زمان از عمر من آخر زمانی می شود دل اسیر خردسالی گشت و این چرخ کهن پیر می سازد مرا تا او جوانی می شود روز اول چون نهاد انگشت بر لوح و قلم نقش می بستم که آخر نکته دانی می شود این خرابیها که واقع شد ز آب چشم من گر فرشته در قلم آرد جهانی می شود ماه من تا شد قرین ساقی خورشید رو بر در میخانه هر ساعت قرانی می شود من نه آن مرغم که رنگی دارد از باغ و بهار آنقدر دانم که گاهی خوش خزانی می شود بعد ازین بی ساقی مهوش نخواهم خورد می بر تنم این آب گر هر قطره جانی می شود این خبرهای عجب کز یار می آرد صبا می برم از یاد اگر نه داستانی می شود وه چه معنی دارد این صورت که با چندین سخن در حضور او فغانی بیزبانی می شود فغانی شیرازی