فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۶: یار باید که غم یار خورد یار کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار باید که غم یار خورد یار کجاست غم دل هست فراوان دل غمخوار کجاست ماه من روشنی دیده ی بیدار منست یا رب آن روشنی دیده ی بیدار کجاست دلم افگار شد از داغ و بمرهم نرسید سوختم مرهم داغ دل افگار کجاست زخم خاریست مرا در دل از آن غنچه ی گل خون روانست و عیان نیست که آن خار کجاست نرگس از چشم تو مردم کشی آموخت ولی چشم او را مژه و غمزه ی خونخوار کجاست زهر چشم و سخن تلخ ز اندازه گذشت آن شکر خنده و شیرینی گفتار کجاست نیست در حلقه ی مستان تو بیگانه کسی همه یارند درین دایره اغیار کجاست شد گرفتار فغانی بکمند غم عشق کس نپرسید که آن صید گرفتار کجاست فغانی شیرازی