فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۱: دمی که آن گل خندان بقصد خون منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمی که آن گل خندان بقصد خون منست ز خوی نازک او نیست از جنون منست بنا امیدی از آن آستان شدم محروم نشان بخت بد و طالع زبون منست برون ز بزم طرب سوزدم بخنده چو شمع کسی که بی خبر از آتش درون منست رقم بمنصب فرهادیم کشید قضا که بار خاطر من کوه بیستون منست مران به گریه ام ای باغبان ز گلشن خویش که آب و رنگ گل از اشک لاله گون منست تو خود بعشوه نظر کن بسوز گفتارم چه احتیاج بافسانه و فسون منست دلیل سوز فغانی بسست آتش آه نشان داغ درون شعله ی برون منست فغانی شیرازی