فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۶۹: گواه حال مستی بمکتب چشم پر خوابت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گواه حال مستی بمکتب چشم پر خوابت فروغ مجلس می گشت نور طاق محرابت چه شیرینیست در نازت که در هر کوچه شیرینی بدندان لب گزد هر دم ز شوق شکر نابت چنان مستم که شمع از شخص و شخص از سایه نشناسم اگر ناگه دچار افتم شبی در گشت مهتابت مدامت وقت خوش باد ای حدیثت نقل هر مجلس که روز از روز خوشتر می شود بادام و عنابت شرابت در سر و معشوق در بر خواب در دیده خیالست اینکه می گویم که آید یاد احبابت چه درگیرد به این یکمشت خون سودای من با تو که چون من مشتری بسیار دارد لعل سیرابت فغانی عشق صید لاغر و فربه نمی داند به تیغ تیز گردن نه که خونریزست قصابت فغانی شیرازی