فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۴: در مستان زدم تا حال هشیاران شود پیدا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در مستان زدم تا حال هشیاران شود پیدا نهفتم قدر خود تا قیمت یاران شود پیدا فلک ای کاش بردارد ز روی کارها پرده که نقد زاهدان و جنس میخواران شود پیدا ز سیل فتنه چون در ورطه افتد زورق هستی در آن طوفان سرانجام سبکباران شود پیدا هوای ذره پروردن ندارد آفتاب من که استعداد هر یک زین هواداران شود پیدا اگر معشوق نگشاید گره از گوشه ی ابرو هزاران عقده در کار گرفتاران شود پیدا بدور چشم مستت باده می نوشند و می ترسم که ناگه فتنه یی در بزم میخواران شود پیدا شراب لعل در جامست و من در سجده سهوست این گذارم گر عذار لاله رخساران شود پیدا فغانی باده پنهان خور که حق از غایت رحمت نمی خواهد که کردار گنهکاران شود پیدا فغانی شیرازی