فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳: خیز و چراغ صبح کن ماه تمام خویش را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیز و چراغ صبح کن ماه تمام خویش را ساغر آفتاب ده تشنه ی جام خویش را خال نهاده پیش لب زلف کشیده گرد رخ کرده بلای عقل و دین دانه و دام خویش را وه چه نبات نور سست آن خط سبز کز صفا بر لب آب زندگی کرده مقام خویش را تا چو مه دو هفته ات بر لب بام دیده ام سجده ی شکر می کنم اختر بام خویش را سنگ جفا چه می زنی بر دگران ز نازکی بر سر ما حواله کن رحمت عام خویش را ایکه مدام می کشی می بخیال لعل او شاد نشین و شکر گو عیش مدام خویش را سوزدم اگر کسی دگر عرض سلام من کند رخ بنما که خود کنم عرض سلام خویش را می گذری و می کنی ناز و عتاب زیر لب بهر خدا نهان مکن لطف کلام خویش را بیتو فغانی حزین کرد مزید آه دل ناله ی صبحگاهی و گریه ی شام خویش را فغانی شیرازی