فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۷: خراش سینه شد امروز عیش دینه ی ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خراش سینه شد امروز عیش دینه ی ما چه سنگ بود که آمد بر آبگینه ی ما ستاره تیره و طالع ضعیف و بخت زبون بقرنها نتوان یافتن قرینه ی ما شکست گرمی بازار گنبد مینا چو آفتاب تو پیدا شد از مدینه ی ما تو دور میروی از راه ورنه نزدیکست رهی بسوی تو باز از شکاف سینه ی ما زحال خویش نگردد چنانکه نقش نگین در آب و آتش اگر افگنی سفینه ی ما چه جای جام جم اکنون که عشق شد ساقی زلال خضر بود جرعه ی کمینه ی ما تو دوست باش فغانی و بد مگردان دل ببند خلق جهان، گو کمر بکینه ی ما فغانی شیرازی