فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۳: بسوز ای شمع خوبان عاشق دیوانه ی خود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بسوز ای شمع خوبان عاشق دیوانه ی خود را مشرف کن بتشریف بقا پروانه ی خود را تو شمع بزم اغیاری و من در آتش غیرت زبرق آه روشن میکنم کاشانه ی خود را سر من در خمارست از می لعل لبت ای گل بهر خاری میفشان جرعه ی پیمانه ی خود را مزن سنگ ملامت زاهدا بر ساغر رندان اگر خواهی سلامت سبحه ی صد دانه ی خود را چنان از باده ی بزم وصالت بیخبر گشتم که از مستی ندانم باز راه خانه ی خود را زکنج عافیت تا در میان مردم افتادم فراوان یاد کردم گوشه ی ویرانه ی خود را نیازست و محبت شیوه ی رندان میخواره غنیمت دان فغانی شیوه ی رندانه ی خود را فغانی شیرازی